کیوسکه کاسوگای 15 ساله به یه شهر جدید نقل مکان میکنه و شیفته مادوکا آیوکاوا، کسی که با وجود اینکه در اولیّن ملاقاتشون بنظر دوستانه میومد ولی اغلب به سردی باهاش برخورد میکنه، زمانی که کلاه قرمز پوشالیش رو روی پلهها گرفت، شد. همچنین کیوسکه هم نباید به هیچوجه قلب نسبتاً بچهگانه هیکارو هیاما رو، کسی که بعد از اینکه اون یه ضربه غیرممکن بسکتبال رو گل کرد و دوست داره اون رو محبتبارون کنه، بشکنه. بعلاوه، محض اینکه موضوع جالبتر شه، کیوسکه، خواهرش، پدربزرگش، همه و همه قدرتهای مختلف (تلپورت، حرکت اشیاء بدون تماس، هیپنوتیزم، سفر در زمان، انتقال شخصیت) دارن که کیوسکه ناامیدانه سعی میکنه مخفی نگهش داره، با وجود اینکه بعضی از اعضای خانواده، هیچ بیمی از استفاده کردنشون در عموم ندارن.