دردی که هیچکس موقع زندگی نمیتونه ازش فرار کنه: زندگی، پیری، بیماری و مرگ. تنها راه فرار ازش با روشنگری بادهیسته. در پایان جنگ شاهزاده ای که روشنگری بادهیست رو بدست اوردن تبدیل به شاکا نیورای شد و دنیا رو نجات داد. مدت زیادی از اون واقعه میگذره و در حال حاضر عصر فساد حاکمه. مارا، نگرانی ای که قبلا یه بار سعی کرد روشنگری شاکا رو نابود کنه، با شیطان قرار بسته که بر علیه شاکا انتقام بگیره. اون شروع میکنه که مردم رو با نگرانیشون کنترل کنه. در همین حال، تیمی که توی شاکائه و 13 بادهاس نامیده میشه، و 2 خدایی که از نظم مراقبت میکنن، تایشاکوتن و بونتن، با پیش گذاشتن که با مارا بجنگن.