گلدن دارکنس، قاتل تغییر شکل دهنده و بی احساس بازمیگردد تا رازهای عمیق تر زندگی جدیدش را کشف کند. در حالی که یک نمسیس شوم خواهر کوچکتر او، میا را از سایهها کنترل میکند. این خانواده عجیب به همراه مادر تازه کشف شده شان تیرجو، به سرعت به مرکز توجه همه تبدیل میشوند.
از طرف دیگر برنامه حرمسرای پرنسس مومو، ناپایدار شده. زیرا ناتوانی ریتو برای اعتراف به عشق همیشگیاش هارونا، که خودش هم به او احساساتی پیدا کرده، به مشکل خورده. اما همه چیز به همین سادگی که به نظر میرسد نیست؛ نیرویی شرور پنهان شده و عشق، شادی و دوستی ریتو و حرمسرای او را تهدید میکند. تنها نور عشق میتواند امیدی برای دور کردن سایه باشد.
قسمتهای ابتدایی این فصل دنیای عجیب و غریب را معرفی میکند و تأکید می کند که این دنیا با دنیای ما متفاوت است. در این دنیا، دختران به شکل عجیبی با تمایلات شدید به تصویر کشیده شدهاند که ممکن است هر لحظه به یکدیگر حمله ور شوند یا نشوند. این مجموعه بدون هیچ ملاحظه کاری پیش میرود؛ هرچند مطابق با کلیشه رایج در انیمه، شخصیت اصلی داستان فردی احمق است.
روابط شخصیتها با بینندگان از نوع عشق و نفرت است. بینندگان ترجیح میدهند به جای اینکه مدام صحنههایی از لیز خوردن ریتو و به هم ریختن اوضاع به خاطر لمس کردن ناخواسته را ببینند، به داستان فصل اول بازمیگشتند.
همانند گذشته، کیفیت طراحی و انیمیشن در این فصل نیز بسیار بالا است و جذابیت آن در سطح فصل قبلی قرار دارد. صحنه های اکشن کمی بهتر و روان تر شده اند. طنز و شوخیهای غیرمنتظره همچنان سرگرمکننده هستند. هر دو آهنگ آغازین و پایانی هم بسیار جالب و دوست داشتنی اند. موسیقی متن به طور کلی چندان به یاد ماندنی نیست، اما آهنگ هایی که در صحنههای اکشن و جدیتر پخش میشوند، بهتر شده اند.