سايا کيساراگی پس از فرار از اتفاقات ترسناک دهکده اش، قسم میخورد که هیولایی که باعث آن شده را شکار کند و او را به سزای اعمالش برساند. او در حالی که با خشم و کینه انتقام میگیرد، با گروه SIRRUT، گروهی از هکرهای باهوش، روبرو میشود. این گروه از سايا برای شکست دادن دشمن مشترکی کمک میخواهند. دشمنی که او را به خوبی میشناسند. مسیر انتقام او با مشکلاتی همراه شده است؛ زیرا سايا یکبار دیگر با خیانت کسانی که به آنها اعتماد کرده است، روبرو میشود. شکارچی هیولای ترسناک باید با تمام قدرت و مهارت خود مبارزه کند تا بر این مأموریت نهایی غلبه کند و انتقام خود را بگیرد.
در ادامه مسیر انتقام سایا علیه فومیتو، با گروهی از هکرها به نام SIRRUT روبرو میشویم که علیه فومیتو او مبارزه میکنند. به هر حال، به نظر میرسد داستان بین سایا و مانا تقسیم شده است؛ سایا میخواهد از فومیتو انتقام بگیرد و مانا میخواهد محل مخفی شدن پدرش را پیدا کند. چند پیچش داستانی در این فیلم انیمه وجود دارد که در همین فیلم حل می شوند.
هدف اصلی این فیلم بستنِ انتهای داستانهای باقیمانده و جمع بندی کل فرنچایز است. اما سؤال های بیشتری هم اضافه می کند و البته خیانت ها را به خوبی به تصویر می کشد. شخصیتپردازی برخی از کرکترها خوب پیش می رود؛ اما بیشتر شخصیتهای مکمل فقط در حکم سیاهی لشکر در پسزمینه هستند. اطلاعات زیادی در موردشان وجود ندارد، آنها فقط برای پیشبرد داستان حضور دارند.
توسعهی شخصیت Saya در این فیلم نسبتاً ناچیز است؛ او کنترل واقعی خود را دوباره به دست آورد، همان آرزویی که برای واتاناشی کرده بود. اما لحظهی درخشش واقعی او تا نزدیک به پایان بندی انیمه به تعویق افتاده بود.
فومیتو، شخصیت شرور هم در این فیلم با یک تغییر 180 درجه ای شخصیت مواجه میشود؛ به نظر میرسد هر کاری که او با Saya انجام داده بود، دیگر اهمیتی ندارد. با این حال، پایانبندی این شخصیت شرور بیش از حد خوب است. گذشته از شخصیتها، این فیلم یک حفرهی داستانی بزرگ را ایجاد میکند که آیا دنیای HoLiC در همان بُعد Blood-C وجود دارد یا نه؛ چون Saya میتواند به مغازهی واتاناشی برود.
همچنین آرزوی او و بهایی که او پرداخته است هرگز فاش نمیشود، حتی با وجود اینکه این چیزی است که میتوانست بخش بزرگی از آرک توسعهی شخصیت او را هدایت کند.