هولو، لورنس و نورا داشتند با هم دیگه شام میخوردند ولی هولو از اینکه نورا نذاشت از شامش لذت ببره خوشش نیومد. در هر حال هولو به خاطر خستگی زیاد مریض شد و مجبور شد چند روزی رو استراحت کنه. اون تو خواب رویا میدید و گذشته خودشو و ماجراهایی قدیمیش رو با لورنس به یاد میاورد و این باعث شد که محبتش نسبت به اون تشدید بشه. لورنس تب و خستگی اون رو درمان میکرد و با تغذیه کردن اون چهار وضعیت گرما، سرما، خشکی، و رطوبتشو تنظیم میکرد. در طول دوران بیماری اون، هولو بیشتر به لورنس نزدیک تر شد، ولی نفرت اون نسبت به نورا باعث شد که مشکلاتی به وجود بیاد. وقتی نورا به دیدنش اومد، بالاخره فرصت اینو داشت که با نورا تنها باشه بعد از اینکه یکم باهم خندیدند.